او که دم از محبوبیت میزد در شهر خود غریبی بیش نبود او از عشق بی نصیب بود او کارش فریب بود او بازی می خواست، بازیچه زیاد داشت یکی یکی می شکست و کنار می گذاشت او همیشه فکر دلبری بود چشمهای شیطان همه جا دنبال پری بود او به وفا و صداقت کرده بود پشت او عاشقانش را پنهانی با محبت می کشت.
فقط به خاطر تو
|
وقتی که فقط به خودت فکر می کنی حق داری که نتونی به بقیه هم فکر کنی
وقتی که فقط خودتو می بینی حق داری که نتونی بقیه رو ببینی
وقتی که فقط صدای خودتو می شنوی حق داری که گوشهات برای شنیدن صدای بقیه سنگین باشن
وقتی که به خاطر یه ریزه محبت انتظار داری همه تو رو سجده کنن حق داری که حتی یه تشکر زبونی هم ازشون نشنوی
وقتی که فقط ابراز محبت خودتو می بینی حق داری که ابراز محبت بقیه رو نبینی
وقتی که فکر می کنی که فقط تو عاشقی ، حق داری که عشق دیگرانو باور نکنی
وقتی که فقط به خودت حق می دی حق داری که حق داشتن بقیه رو ندید بگیری
وقتی که حق داری
آره
این جوریه که حق با توئه راست می گی
تو حق داری